مفهوم هوشیاری (alert) مغز و اهمیت آن برای یادگیری بهتر
منظور ما از هوشیاری، alert بودن یا alertness هست. به این معنی که توجه و آگاهی زیادی روی آنچه در حال یادگیری یا انجام آن هستیم، داشته باشیم.

در واقع هشیاری حالت بیداری و آمادگی برای پاسخ به محرکها است. این امر برای یادگیری، بهرهوری و عملکرد شناختی کلی ضروری است.
با ادبیات علوم اعصاب اگر بخواهیم صحبت کنیم، هوشیاری به معنی فعال شدن متعددی است که مهمترین آنها افزایش ترشح آدرنالین یا اندورفین در مغز و بدن هست. با افزایش اندورفین، توانایی ما برای یادگیری و تغییر افزایش مییابد. به زبان علمی، پیوندهای جدید بین نورونها سریعتر و بهتر ایجاد میشوند.
برای به خاطر سپردن راحتتر این مفهوم میتوانیم تصویر یک جغد را در نظر بگیریم که با چشمهای درشت و باز، محیط اطراف خود را در نظر دارد یا به قول عامیانه، حواسش حسابی جمع است و میداند در اطرافش چه میگذرد.

برای هوشیار شدن (Getting alert) کارهای متعددی میتوان انجام داد.
میتوان از قرص (که توسط روانپزشک تجویز میشوند) یا قهوه استفاده کرد. مصرف آب زیاد هم موثر است.
اما اگر بخواهیم قبل از شروع جلسه و بدون مصرف چیزی و در کمتر از یک دقیقه، هوشیار شویم چکار باید بکنیم؟
در آینده به این موضوع خواهیم پرداخت. اما قبل از آن، بهتر است هوشیاری را از یک مفهوم مشابه تفکیک کنیم.
تفکیک هوشیاری از تمرکز
هشیاری حالت بیداری و آمادگی برای پاسخ به محرکها است. این امر برای یادگیری، بهرهوری و عملکرد شناختی کلی ضروری است. سیستم هشیاری مغز توسط چندین انتقالدهنده عصبی، عمدتاً اپینفرین (آدرنالین)، که بدن و ذهن را برای عمل آماده میکند، تنظیم میشود.
در حالی که تمرکز به توانایی تمرکز بر یک وظیفه خاص اشاره دارد، هشیاری حالتی پایهای است که تمرکز را ممکن میسازد. تصور کنید که تلاش میکنید در نیمه شب و زمانی که بسیار خسته هستید، روی خواندن یک کتاب تمرکز کنید. مهم نیست چقدر تلاش کنید، توانایی تمرکز شما به دلیل پایین بودن سطح هشیاریتان کاهش مییابد. بنابراین، افزایش هشیاری اولین قدم برای دستیابی به تمرکز بهینه است.
در این نوشته، هوشیاری را به جغد نسبت دادیم. میتوان عقاب را نماد تمرکز در نظر گرفت.

یک استعاره دیگر هم برای تفکیک این دو مفهوم از همدیگر میتوانیم ذکر کنیم.
هشیاری را به عنوان موتور یک ماشین و تمرکز را به عنوان فرمان در نظر بگیرید.

موتور (هشیاری) ماشین را حرکت میدهد و امکان حرکت را فراهم میکند، در حالی که فرمان (تمرکز) آن را به سمت مقصد خاصی هدایت میکند. بدون موتور در حال کار، فرمان بیفایده است. به همین ترتیب، بدون هشیاری، تمرکز به طور مؤثر حفظ نمیشود.
این مطلب خوب بود
البته هشیاری و تمرکز بدون برنامه ریزی مفهومی ندارد شما باید بدانید به کدام سمت و چرا رانندگی می کنید مثلا عقابی که حرکت کند به سمتی که ماهی نباشد
عموهوشنگ برنامه ریزی خودآگاهانه میتونه کمک کننده باشه اما بخش زیادی از این موضوعات، پیامد وضعیتی هستند که بخشیش رو ما ساخته ایم و بخشیش برای ما ساخته شده (از آدمهای اطرافمون گرفته تا المان های محیطی و جو و حتی شرایط کره زمین و به طور کلی تمامیت هستی)
ما تلاشمون اینه که کمی توی این طراحی و دستکاری ها نقش داشته باشیم تا پیامدهای بهتری برامون داشته باشه.
و کمی هم برنامه ریزی کنیم (متناسب با درجه آزادی محدودی که داریم)
اگه سهم آزادی و انتخابمون رو بیشتر از چیزی که هست تخمین بزنیم، ممکنه دیوارهارو هل بدیم و حس کنیم این در قراره باز بشه.
اگر کمتر از چیزی که هست تخمین بزنیم، در رو دیوار میبینیم پس هلش نمیدیم که باز شه.
بهتر از من میدونید که تشخیص اینها راحت نیست. بر اساس نتیجه ای که در عمل میبینیم میتونیم مشاهده کنیم که کجا دیواره، کجا در.