I don’t remember
قبلاً درباره زمان حال ساده صحبت کردهایم. الان درباره یکی از موارد رایج استفاده از این زمان صحبت میکنیم.
یکی از کاربردهای رایج فعل، بیان اتفاقاتی است که در ذهن ما میافتد. برای مثال وقتی میخواهیم از باور خود صحبت کنیم از فعل believe استفاده میکنیم. به چنین افعالی، افعال ذهنی یا mental verbs میگوییم.
این افعال، یکی از دسته کلی افعال در هر زبانی هستند.

در زبان انگلیسی، میتوان از زمان حال ساده از افعال فرآیند ذهنی مانند ‘remember’، ‘understand’، ‘believe’ استفاده کرد. به تدریج در مسیر یادگیری زبان، تعداد بیشتری از این فعلها را یاد میگیریم.
در زیر چند مثال برای این افعال و زمان حال ساده خواهیم دید:
I don’t remember the title
I’m reading an adventure book, I don’t remember the title but it’s very boring!
Well, I totally understand that you want to go somewhere with your friends.
این جملات میتوانند مثبت یا منفی باشند.
“I don’t remember where I put my keys.”
“She believes in ghosts.”
“We understand the rules now.”
“They don’t believe in magic.”
خلاصه:
افعال فرآیند ذهنی مانند ‘remember’، ‘understand’ و ‘believe’ در زمان حال ساده استفاده میشوند تا فرآیندهای ذهنی را بیان کنند. برای جملات مثبت، از ساختار فاعل + فعل فرآیند ذهنی استفاده میشود و برای جملات منفی، از ساختار فاعل + فعل کمکی (do/does) + not + فعل فرآیند ذهنی استفاده میشود.
با استفاده از این ساختار، میتوانیl افکار و فرآیندهای ذهنی خود مانند فکرها و باورهای خود را به زبان انگلیسی ابراز کنیم.
I think it would be a good idea if we start working together.
nowadays there are many people that don’t believe in god
I can’t trust him anymore
I don’t remember my password
I don’t remember who he is.
I think he will keep his promise.
من متوجه این درس نشدم. منظور از فرایند ذهنی رو نفهمیدم.
I don’t understand what it means.
She doesn’t remember the tailor’s address.
I don’t believe in myself being able to do this task all by myself.
فاطمه فرآیند ذهنی یعنی چیزی که با مغز و سرمون انجام میدیم مثل فهم یه چیزی یا به خاطر آوردن یه چیزی.
در مقابل یک عمل بیرونی مثل خوردن و راه رفتن که با بدن انجام میشه
البته تفکیک به این شکل، بیش از حد ساده سازی شده ولی برای فهمیدن این موضوع در مرحله اول کفایت میکنه.
پس understood رو کی بکار می بریم؟ من شنیدم بعضی جاها میپرسند understood?
وقتی میگیم understood (یعنی وقتی از فعل گذشته ساده استفاده میکنیم)، اشاره ما به یه زمان مشخصی در گذشته هست که این understanding اتفاق افتاده. مثلاً یکی چند ثانیه قبل یه چیزی برای من توضیح داده، من میگم understood یعنی بر اساس این موضوعات فهمیدم موضوع چیه.
به طور کلی وقتی از گذشته اشاره میکنیم اشاره ما به یه زمانی در گذشته ست. اما وقتی از حال ساده استفاده میکنیم، به روال معمول و رایج و عادی داریم اشاره میکنیم.
I understood the rules when you explained them earlier, and I understand the rules now. I’m confident I won’t make any mistakes
I Don’t understand what you mean
I don’t understand this problem.
I don’t understand what are you speaking about.
She believes in metaphysics.
We don’t remember when the teacher left.