سلام و درود به دوستان جان
همیشه سخت ترین قسمت داستان همین درباره خود هست…
این که بخوای برای یه عده ای که تو رو نمی شناسن ،یه جوری درباره خودت بگی، تا اون طوری که واقعا دوست داری حرفات رو متوجه بشن کمی سخته، حداقل برای من سخته…
ولی خب میگم…
به قول معروف این جانب امیررضا موذنی در سال ۶۹ و در خانواده ای نه چندان مذهبی و نه چندان غیر مذهبی در خراسان چشم به جهان گشودم، البته خودم که نگشودم به زور چشمم رو به جهان گشودندند!
متاهلم و صاحب یک فروند فرزند…
اهل ایالت خودمختار مشهد هستم فلذا خدای نکرده هر وقت گذرتون افتاد مشهد خوشحال میشم ببینمتون…به قول مشهدی ها مشغل ذمین یا همون مشغول الذمه هستید اگه اومدید مشهد و به من خبر ندید…
در مورد آموخته ها و تحصیلاتم…
چند ترمی ادبیات خوندم و به شعر و ادبیات علاقه دارم و ازش لذت می برم هر چند نمی توانم حتی یه مصرع شعر بگم، چند ترمی اللهیات خوانده ام (هر چند به هیچ عنوان فردی مذهبی نیستم) در حال حاضر هم حقوق می خوانم… تا بعد راه بگویدم که چون باید رفت…
به مارکتینگ و مدیریت و دنیای کسب و کار علاقه مندم،به خاطر همین هم یه دوره ام بی ای مدیریت کسب و کار گذروندم و مطالعاتی در این زمینه دارم، یه دوره مدیریت دیجیتال مارکتینگ هم گذروندم تا با کسب و کار و بازاریابی در فضای آنلاین بیشتر و بهتر آشنا بشم.
در حوزه برندسازی شخصی و توسعه فردی هم مطالعاتی داشتم و همچنان هم دارم.
بخشی از اندیشه هایی که با اونها زندگی می کنم:
زندگی رو لحظه ای کوتاه بین دو نیستی بسیار بزرگ می بینم…
فکر می کنم زندگی شوخی تر از اون هست که بخوایم جدیش بگیریم…
فکر می کنم خیلی از چارچوب ها ساخته دست آدم هایی هست که دوست داشتن دیگران در اون چارچوب ها زندگی کنن، و چقدر خوب میشه که اگه به راحتی خودمون رو اسیر دست هر چارچوبی نکنیم…(ولی حیف که خیلی وقت ها خودمونم نمی دونیم که ناخودآگاه در بسیاری از همین چارچوب ها اسیریم).
فکر نمی کنم که قراره به جایی برسیم اما باید همچنان در رفتن باشیم به قول شاعر:
مقصد من رفتن است با نرسیدن خوشم
هر که به مقصد خوش است مانده بن بستهاست
فکر نمی کنم که هر کدوم از ما به تنهایی حتی بتونیم تغییری کوچک در کائنات ایجاد کنیم، اما باید تلاش کنیم تا ایجاد کنیم! کوشش بیهوده به از مردگی
فکر نمی کنم که انسان از آزادی و قدرت اختیار خاصی برخوردار باشه ولی علاقه ندارم که همچین گزاره ای رو باور کنم، پس سعی می کنم که اگر حتی به اندازه یک اپسیلون اختیار و آزادی دارم ازش استفاده کنیم.
فکر نمی کنم که زندگی معنای خاصی داشته باشه اما می تونیم تلاشمون رو بکنیم که بهش معنا بدیم اینجوری کمتر اذیت می شیم و شاید بیشتر لذت ببریم.
فکر می کنم مسخره ترین غم دنیا غم نان و معاش هست که خیلی رو مخه و خیلی وقتها جلوی خودشکوفایی رو میگیره و به قول یه کسی از تو انسانی بزرگ خواهم ساخت اگر غم نان بگذارد….
و کلی فکر می کنم دیگه که به قول اون مرحوم بَسهَ بَسهَ! و احتمالا تا همینجاش هم فهمیدید که من تقریبا چه موجودی هستم.
بخشی از آنچه دوست دارم:
به مطالعه کردن و کتاب خوندن علاقه زیادی دارم
فیلم و سریال دیدن رو واقعا دوست دارم
با پادکست های خوب عشق می کنم
به سفر کردن علاقه دارم اما متاسفانه زیاد سفر نمی کنم تو برنامم هست که یه وقتی بکنم.
به لایف استال یادگیرنده مادام العمر علاقه زیادی دارم.
دوست دارم همیشه در حال یادگرفتن چیزهای جدید باشم..
فارغ از این که کی و کجا می توانه به کار بیاد…
دوست دارم هر روز تجربه های جدید داشته باشم.
روزمرگی و تکرار برام خسته کننده است.
دلم می خواهد هر روز دنیایم رو بزرگتر کنم و دست بر قضا زبان رو هم برای همین می خوام یاد بگیرم.
بسیار علاقه مندم به صحبت های دیگرانی که حرفی برای گفتن دارند، گوش کنم.
از آشنا شدن و گفتگو کردن با افراد جدید لذت زیادی می برم.
حوزه های دیگری که به آنها علاقه دارم
فارغ از این که چقدر اطلاعت در مورد این حوزه ها دارم بهشون علاقه مندم و دوست دارم اگر فرصتی بود بیشتر بهشون بپردازم:
تاریخ، جامعه شناسی، روانشناسی، علوم شناختی، فلسفه که البته این ها حوزه هایی کلی هست که دوست دارم به عنوان یه فن، دنبال کننده این حوزه ها باشم.
در مورد شغل و کارم:
من کارهای مختلفی رو تجربه کردم، چند سالی تو بازار تو فیلدهای مختلف کار کردم.(عمده فروشی و پخش، خرده فروشی)
از سال نود و شش به بعد هم به خاطر علاقه ای که به آموزش داشتم کارم شد برگزاری دوره های آموزشی برای یه سری افراد و آموزشگاه ها، بعدش هم به بازاریابی و کسب و کار و مارکتینگ علاقه مند شدم. بعدش هم چون دوره هایی که برگزار می کردم از یه تایمی به بعد دوره هایی حقوقی بود، با دنیای حقوق آشنا شدم، و به خاطر دانش و مهارتی که در حوزه مارکتینگ به دست آورده بودم، جامعه هدفم رو وکلا و حقوق دان ها قرار دادم و مجموعه ای به نام نماداد تاسیس کردم که در زمینه برندسازی شخصی به وکلا خدماتی رو ارائه می دیم، خدماتی مثل مشاوره و کوچینگ و دیجیتال مارکتینگ و در موارد نادری هم مدیریت ساخت برند شخصی…
در حال حاضر هم مدیر اجرایی یه مجموعه حقوقی به نام پارسداد هستم و خب همون طور که گفتم حقوق هم می خونم و قصد دادن آزمون وکالت هم دارم.( کلا آدم جو گیری هستم).
|
عضو تازه وارد 
