تسلط یا درستی؟ اولویت کدام است؟
قبلاً در مورد تسلط صحب کردیم:
تسلط یعنی به کار گرفتن راحت آنچه بلد هستیم؛ حتی با کمی اشتباه احتمالی.
اگر مفهومی به نام تسلط بر زندگی داشتیم شاید با اشاره به ویدئوی معروف حامد بهداد بتوان گفت که تسلط در زندگی یعنی:

تسلط بر زبان هم یعنی چیزی شبیه به همین. استفاده از زبان برای انجام کاری حتی با وجود اشتباه.
درستی اشاره دارد به استفاده از کلمات درست، رعایت نکات گرامری و به طور کلی رعایت دستور و نگارش زبان.
سوالی که غالباً مطرح میشود این است که کدام یک از اینها مهمتر هستند؟
این دو عامل، در مقابل یکدیگر نیستند. یعنی با تمرکز بر تسلط، لزوماً از درستی کم نمیشود. ایدهآل این است که هر دو را همزمان داشته باشیم. اما میتوان روی یکی تمرکز بیشتری داشت.
الان بر خلاف دهههای قبل، بیشتر به تسلط اهمیت داده میشود.
اما در فرهنگ ما، به علل مختلف، حساسیت ویژهای روی درستی وجود دارد. احساس میکنیم حتماً باید تمام نکات گرامری را رعایت کنیم یا اگر خطا و اشتباهی داشته باشیم، یعنی هنوز به اندازه کافی زبانمان خوب نیست در نتیجه باید بیشتر زبان بخوانیم.
یکی از علتهای تمرکز بیش از حد روی یادگیری گرامر پیشرفته و کلمات زیاد همین موضوع است. احساس میکنیم اگر بیشتر یاد بگیریم، خطاهای کمتری خواهیم داشت. در نتیجه آگاه و ناخوداگاه زمان و انرژی مان را صرف یادگیری بیشتر میکنیم و برای به کار بردن آموخته های فعلی و افزایش تسلط کمتر وقت میگذاریم.
در کلاسها و موسسات هم معلمها یا دوستان ما ممکن است هر بار ایراد و اشتباهی را ببیند، آن را به ما گوشزد کنند با این فرض که بهتر است این ایراد را همین الان بفهمیم و رفع کنیم اما ممکن است تاکید بیش از حد و بی جا روی رفع ایرادات و استفاده درست از زبان، تمرین و استفاده ما از زبان را مختل کند یا از نظر روانی انگیزه و تمایل ما را برای تمرین کمتر کند.
ما در فلوئنت تلاش میکنیم که به اندازه کافی (نه زیاد)، کلمه و گرامر و نکات زبانی یاد بگیریم تا بتوانیم حداقل دانش و مهارت لازم برای فهمیدن و ساختن جملات درست را داشته باشیم. بعد متمرکز بشویم روی به کار بردن و تسلط روی آنچه یاد گرفتیم. در حین به کار بردن، متوجه اشتباهات و ایرادات خود هم میشویم و تلاش میکنیم آنها را رفع کنیم.
به این ترتیب، یک حد میانه بین درستی و تسلط را پیدا میکنیم تا هم از آنچه بلد هستیم استفاده کنیم هم اشتباهات و ایرادات زیادی نداشته باشیم.
به تدریج که جلوتر میرویم، تمرکز روی تسلط را بیشتر هم خواهیم کرد.
تمرین
شما قبلاً توجه و تمرکزتان بیشتر روی دقت بوده یا تسلط؟
قبلا بیشتر دقت می کردم
یادمه وقتی کلاس حضوری می رفتم بارها تلاش می کردم تا با انتخاب کلمات درس و گرامر صحیح اصل مطلب رو برسونم و عملا دقت خیلی مهم بود. الان با مطالعه این بخش متوجه شدم در این مورد تنها نیستم و گویا مسیر درستی رو پیش نمیبردم
با توجه به شیوه تدریس موسسات و اساتید، تقریبا تمام توان و انرژی من در زمینه درست عمل کردن بوده و به همین دلیل هم از قرار گرفتن در موقعیتهایی که میشده از دانستههایم استفاده کنم به شدت میترسیدم چون همیشه سعی داشتم تمام نکات را به درستی در مکالمه یا نوشتن استفاده کنم. و به شدت از اشتباه کردن شرم داشتم
قبلا خیلی روی دقت بوده و انرژی زمان قابل توجی ازم میگرفت اما دارم سعی میکنم که این موضوع رو تعدیل کنم.
توجه و تمرکزم روی دقت و درستی بوده است.
جالبه که برای من، قبلاً تسلط همین معنی دقت رو داشت. قبلاً یادم میاد میخواستم مطلبی رو بخونم، برای خودم اصطلاح حرکت در عمق رو ساخته بودم. یعنی پاراگراف اول رو که میخوندم، ریز به ریز کلمات و تلفظهاشو در می آوردم و بعد هم خسته میشدم و پاراگراف دوم رو دیگه نمیخوندم! اما الان تمرکزم به جای عمق، رفته روی طول. پاراگراف اول رو میخونم و میرم پاراگراف بعدی، حتی اگه کلمهایشو ندونم. روش عمقی خوب بود و کمالگرایانه، ولی عمر نوح و صبر ایوب میخواست؛ شایدم بیشتر! این روش طولی، برام شیرینتره.
خیلی زیبا گفتین.
تسلط یا درستی.
این خیلی مهمه و خود من هم حتی تا همین الان بیشتر تأکیدم روی درستی بود.در صورتی که تسلط بر تثبیت آموخته ها خیلی مهم تر هست.
علیرضا جان ممنون از توجهت
یه نکته: این دو مورد (تسلط و درستی) در مقابل هم قرار نمیگیرند
هر دو مهم هستند
و میتونه تمرکز روی یکی از اینها بیشتر باشه
اما این روزها به نسبت گذشته به تسلط اهمیت بیشتری داده میشه