اسمها و ۵۰ اسم رایج زبان انگلیسی
چند ثانیه از فیلم درخشان Dead Poets Society را نگاه کنید:
جملهای که گفته میشود این است: The cat sat on the mat. یعنی گربه روی mat نشست:
احتمالاً میتوانید با توجه به این عکس، منظور از mat چیست. اما ما فعلاً فقط با cat کار داریم.
کلمه گربه (cat) و mat و هزاران کلمه دیگر، از نظر گرامری، یک اسم هستند. اسمها، مهمترین دسته از کلمات هر زبانی هستند.
برای آشنایی با نقش کلمات در جمله (part of speech)، به ویژه رایجترین نقشها که اسم و فعل هستند، نوشته زیر را بخوانید:
اگر نگاهی به اطراف بیندازیم، اسامی بیشماری را پیدا میکنیم. یعنی هر آنچه که به کمک حواس خود آنها را حس میکنیم، اسم هستند: چاقو ، کلاه ، فیل گربه و غیره.
فراتر از اینها، موضوعات، ایدهها و مفاهیم انتزاعی هم که در ذهن ما هستند، اسم هستند: آرزو، زبان، صداقت، گذشته و غیره.
در واقع هر اسمی، نامیاست که ما روی چیزها یا مفاهیم میگذاریم.
برای مثال ۵۰ مورد از رایج ترین اسامیانگلیسی اینها هستند (عدد داخل پرانتز، رتبه هر کلمه در بین کلمات انگلیسی است. برای مثال time، از نظر تکرار ۵۲ مین کلمه است):
time (52), year (54), people (62), way (84), day (90), man (94), thing (97), woman (111), life (114), child (115), world (123), school (125), state (137), family (147), student (157), group (163), country (166), problem (171), hand (174), part (178), place (181), case (186), week (188), company (189), system (191), program (194), question (197), work (199), government (201), number (204), night (209), mr (211), point (212), home (225), water (227), room (228), mother (230), area (231), money (233), story (234), fact (236), month (237), lot (239), right (240), study (241), book (242), eye (243), job (244), word (245), business (247)
کلمات ساده و مصور
غالب این کلمات را به کمک عکس و ترجمه می توان را یاد گرفت. قبلاً در یک نوشته جداگانه، در مورد چنین کلمات صحبت کردیم: کلمات عینی و ساده که به کمک تصویر میتوان معنی آنها را متوجه شد.
به عنوان نمونه، تصویر مربوط به ۲۰ مورد از این کلمات را در زیر آورده ایم.
خودتان هم میتوانید تصویر هر اسم دلخواهی را در سایتهایی مانند گوگل ایمیج سرچ کنید.
کلماتی که در دوره کلمات پایه یاد میگیریم، جز کلمات پایه زبان انگلیسی هستند که میتوان آنها را به کمک عکس یاد گرفت.
هر وقت تمام این کلمات را یاد گرفتید، نشان زیر (همانند افرادی که در زیر میبینید) برای شما ثبت میشود:
و ۶۲۵ کلمه به آمار تعداد کلمات شما افزوده میشود. آمار تعداد کلمات (و گرامر) را همیشه میتوانید در پروفایلتان ببینید.
تعداد کلمات فعلی شما به این صورت است:
اسمهای بیشتر در هر ترم
ما در هر ترم، کلمات زیادی را یاد میگیریم. بخش قابل توجهی از این کلمات، اسم هستند.
در زیر برای چهار ترم اول، تعدادی مثال از اسامی آن ترم را لیست میکنیم:
soup
sugar
tea
tomato
table
toilet
tree
snow
summer
town
اینها جز کلمات ترم اول هستند. موارد رایجی که در ابتدای این نوشته هم ذکر کردیم، غالباً جز کلمات ترم اول هستند.
در ترم بعد چنین اسمهایی را داریم:
blood
bandage
birth
catch
belt
bracelet
cap
capital letter
check
advice
اسمهای زیر را در ترم سوم یاد میگیریم:
location
occasion (SPECIAL TIME)
by mistake
limit
loan
option
that kind of thing
some kind of
leaf
mood
این اسامی ممکن است چند کلمهای یا عبارت اسمی باشند. اسامی زیر هم ده مثال هستند برای کلمات ترم چهارم:
string
substance
supply
territory
trace
tragedy
transfer
statistics
surroundings
telecommunications
ما همه این کلمات را به کمک فلشکارتهای مصور و صوتی و به روش علمی یاد میگیریم.
تمرین
چند مورد از از این ۵۰ اسم را بلد نبودید؟ لطفاً جواب را کامنت کنید.
سه مورد رو بلد نبودم.
همه رو بلد بودم.
۲
برای من عجیبه کلمات را تقریبا درک می کنم اما گاهی نمی توانم ترجمه درستی از آن داشته باشم بیشتر باید توضیح بدهم برای خودم
عمو هوشنگ مثال میتونید بزنید برای موردی که فرمودید؟
یک مورد – lot
دو کلمه را بلد نبودم
به لطف فلشکارت ها تمام این پنجاه کلمه برای من به تصویری مربوط میشدن اما برای کلمه case چند تصویر و معنی در نظرم اومد
اکثر کلمات را متوجه می شوم
Ok
nothing
I know all of them.
territory
surroundings
telecommunications
bandage
bracelet
capital letter
advice
occasion (SPECIAL TIME)
that kind of thing
some kind of
string
substance
supply
territory
tragedy
statistics
surroundings
همه را بلد بودم.
I’ve known more those
همه رو بلد بودم :)
البته ممکنه همه کاربردهای یه اسم رو بلد نباشم
I didn’t know four words.
۳ مورد
string
territory
با درود؛ فقط ۱ مورد.
۴ مورد
هیچکدام.
اما یادآوری عبارات اسمیِ کاربردی مانند
some kind of
و
that kind of thing
نیز میتواند خیلی مفید باشد.
یکی را بلد نبودم.
۲ تا را بلد نبودم.
منم فک کنم یکی رو بلد نبوم و تصویری براش تو ذهنم نداشتم.
۲ تا رو بلد نبودم. البته به نظرم چند تا از اونایی رو که بلد بودم هم بلد نبودم، چون احساس کردم میتونن معنای خاصی داشته باشن.
چه کامنتی بنویسیم که انجام شده در نظر گرفته بشه؟
اینکه چند تا از پنجاه تا رو بلد نبودید
سپاس از شما.